بازخوانی روند عملیاتیشدن بزرگترین طرح اقتصادی کشور/2
سرانجام بزرگترین طرح اقتصادی تاریخ انقلاب کلید خورد؛ طرحی که اگرچه همان روزهای نخستِ مطرح شدن، با پمپاژ نگرانی توسط برخی جریانات سیاسی و ارائه اعداد و ارقام نجومی برای تورم احتمالی! همراه شد، اما با مدیریت هوشمند افکار عمومی و اعتمادسازی میان مردم، بدون هیچگونه حاشیه و هزینهای آغاز فازهای عملیاتی خود را تجربه کرد تا آرزوی 30 ساله انقلاب اسلامی در اعمال اصلاحات بنیادی اقتصادی در فضایی مطمئن و آرام محقق شود.
به گزارش رجانیوز، مردم حتی اگر انتقاداتی نیز نسبت به طرح داشتند، احساس کردند تحولی مثبت در راه است و دولت در این مسیر دلسوزانه همراه و همگام آنهاست. احساس کردند برآیند این تلاشها ثمرات خوبی را فراهم خواهد آورد. بر این باور بودند که بايد به علم اقتصاد اعتماد کرد و این همه اهمیت زیادی داشت. در سوی دیگر، البته همه تلاشها بر ایجاد بیاعتمادی و تزریق نگرانی بود اما در نهایت مردم نسبت به بانیان تزریق بیاعتمادی بیاعتماد شدند نه نسبت به دولت!
سخنان نهایی رئیسجمهور در صدا و سیما که بعد از سفرهای مکرر استانی رقم خورد، نمایی دیگر از ارتباطگیری عمیق، مستقیم و دلسوزانه دولت با متن مردم را به نمایش گذاشت. بیان ظریفترین نکات دینی به عنوان توصیههایی برای اجرای طرح تحول اقتصادی، در نسبت مستقیم با مبانی فرهنگی ایرانی- اسلامی مردم قرار داشت و البته منتقدان توانایی این ارتباطگیری عمیق را نداشتند. اینگونه بود که در جنگ بین "اعتمادسازی" و "ایجاد بیاعتمادی"، "دلگرم کردن" و "ترساندن"، "تبیین تئوریک" و "مغالطه تئوریک" مردم پیروز شدند.
اگر دولت سازندگی در طرح "تعدیل اقتصادی"، دولت اصلاحات در طرح "ساماندهی اقتصادی" و اصولگرایان مجلس هفتم در طرح "تثبیت قیمتها" ناکام ماندند و آن گونه که بايد راه به جایی نبردند، دولت اصولگرا آمد تا در میان انتقادات پراکنده این هر سه آرزوی چندین ساله اصلاح اقتصاد ایران را با طرحی جدید و عزمی جدی به سرانجام برساند.
اهمیت و جایگاه این طرح میطلبد مروری دوباره بر تلاشهای این سالها برای پیشبرد طرح تحول اقتصادی، اهمیت آن و نیز تدابیر اندیشیده شده تا کنون برای اجرایی کردن آن صورت پذیرد. دومین قسمت مطالب مرتبط با این موضوع را در ادامه از نظر میگذرانید.
جستجو برای راه سوم
پس از کشمکشهای ماههای نخست طبیعی بود که کمکم باب تبیین تئوریک طرح تحول اقتصادی و درمیان گذاشتن ضرورتهای آن با مردم باز شود. در این شرایط بود که شخص رئیس جمهور در سفرهای استانی و گفتگوهای تلویزیونی از ناعادلانه بودن وضع کنونی سخن گفت و ضرورتهای اجرایی شدن این طرح را با مردم و نخبگان در میان گذاشت. رسانهها و برخی چهرههای اقتصادی نیز بار انتقال این مفاهیم را به دوش کشیدند تا کمی بعد دانشگاهها نیز مناظرهها و سخنرانیهای اقتصادی را تجربه کند. فراتر از این، نامهنگاریهایی نیز میان تنی چند از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و برخی اعضای دولت صورت پذیرفت تا موضوع بیش از پیش شفاف شود.
در این میان، مردم نیک میدانستند باید فکری به حال وضعیت اقتصادی کشور و ناعادلانه بودن یارانهها کرد. در سالهای قبل، هر سال کشور دستخوش تورم سالیانه میشد. قیمت بنزین کمی بالا میرفت و در مقابل همه کالاها به یکباره درصدی از تورم را تجربه میکردند. آن روزها اگر چه قیمت اسمی افزایش مییافت، اما قیمت واقعی همچنان همان بود. به عبارت دیگر نسبت میان قیمتها تغییری نمیکرد و مشکل همچنان باقی میماند. در واقع هیچگاه یارانه بنزین تغییر اساسی نکرد و هیچگاه ناعادلانه بودن وضعیت وجود نیز به هم نریخت. بلکه صرفا هر سال نرخی از تورم به بهانه آزادسازی قیمتها به مردم تحمیل میشد. طبیعی بود که این راه را نتوان ادامه داد.
از سوی دیگر روند مجلس هفتم یعنی تثبیت قیمتها را هم دیگر نمیشد پی گرفت. بانیان تصویب همان قانون نیز اگر چه بعضا آن قانون را در آن مقطع زمانی خوب و قابل دفاع میدانستند، اما به صراحت میگفتند که آن قانون برای بازه زمانی خودش مناسب بوده است و نمیتوان قیمتها را برای همیشه ثابت نگه داشت. طبیعتا باید صاحبنظران دنبال راه سومی می گشتند.
دو رویکرد مقداری و قیمتی
در تشخیص راه سوم دو رویکرد وجود داشت. نخست رویکردی که "قیمتی" نامیده میشد و دیگری رویکردی که "مقداری" نام میگرفت. آنچه شاکله پیشنهاد اقتصاددانان و سیاستمداران را تشکیل میداد تلفیق این دو یعنی سیاست "قیمتی – مقداری" بود. منتهی اینکه چه میزان سیاستهای قیمتی مورد توجه قرار گیرد و چه میزان سیاستهای صرفا مقداری، محل اختلاف بود. طرح سهمیهبندی در واقع طرحی بود که با سیاستهای مقداری تناسب داشت؛ اما آیا میشد همه مشکلات را با سیاستهای نظیر آن علاج کرد؟
دولت معتقد بود بايد با شجاعت سراغ مشکل اقتصاد ایران رفت و از بهکارگیری سیاستهای قیمتی در کنار سیاستهای مقداری نترسید. دولت معتقد بود میتوان با برنامهریزی و در نظر گرفتن بستههای مختلف عوارض احتمالی سیاستهای قیمتی را به حداقل رسانید.
در مقابل اقتصاددانان مجلس تأکید ویژهای بر سیاستهای مقداری داشتند و توجه به سیاستهای قیمتی را از اساس لیبرالی میخواندند! که این البته بیشتر به یک انگ سیاسی شبیه بود تا یک نقد اقتصادی. همان زمان سایت احمد توکلی در یادداشتی با عنوان "از حمایت مدونا تا حمایت صندوق بینالمللی پول" نوشت که چرا حمایت مدونا(خواننده آمریکایی) از اصلاحطلبان مایه ننگ و آبروریزی است، اما حمایت "صندوق بین المللی پول" از سیاستهای اقتصادی دولت نه تنها مایه آبروریزی قلمداد نمیشود، بلکه روابط عمومی بانک مرکزی و همه رسانه موافق و مخالف هم آن را پوشش می دهند؟!
این شبهه اگرچه با پاسخهای مختلفی روبرو شد اما پوشش سخنان چندی بعد احمد توکلی در مجلس شورای اسلامی و در مخالفت با دولت در سایت ضد ایرانی بیبیسی که به نشانه حمایت از این اظهارات تلقی میشد، نتیجه جالبی را بدست میداد. بر این اساس، اگر مبنایی که در سایت رئیس مرکز پژوهش ها مجلس مطرح شده بود، پذیرفته میشد، حمایت بیبیسی از آقای توکلی را هم میشد همانند حمایت مدونا، منافقین و یا سران غربی از سران جریان اصلاحات دانست.
پاسخ البته روشن بود. دولت مجموعه سیاستهایی را در نظر گرفته بود که بخشهایی از آن برای اقتصاددانان متمایل به اقتصاد آزاد جذاب بود و بخشهایی برای طیف نهادگرا. دولت در عین اینکه تلفیق سیاستهای قیمتی و مقداری را مدنظر داشت، معتقد بود با یارانهها و استفاده از ابزارهای خاص میتوان برآیند این طرح را به سود مردم تمام کرد. اینکه بخشی از سیاستها مورد توجه یک نظام اقتصادی قرار بگیرد، طبیعتا نمیتوانست به معنای نفی منظومه سیاستها تلقی شود.
دعوای سیاسی بر سر اقتصاد
اما ماجرا فراتر از اینها رفت. در حالی که اعتمادسازی بین مردم برای اجرای طرح از اهمیت والایی برخوردار بود، برخی طریق بیاعتمادسازی را در پیش گرفتند. سایت الف یادداشتی را به قلم "سید امیر سیاح" منتشر کرد که در آن به علت بیکفایتی تیم اقتصادی دولت و فراهم نبودن شرایط لازم عدم اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها خواسته شده بود. در این یادداشت آمده بود:«همه كارشناسان متفق القول هستند كه "هدفمند كردن یارانهها" باید در شرایطی آرام و باثبات اجرا شود. شواهد و آمارهای موجود نشان میدهد در سال 88 نرخ رشد اقتصادی به شكل كمسابقه و نگرانكنندهای كاهش یافته و باید منتظر موج جدید بیكاری درسال آینده باشیم. حال جای این پرسش از نمایندگان محترم است كه آیا بهتر نیست از تهدید دولت استقبال كنند و اجرای قانون هدفمند كردن یارانهها را به عقب اندازند؟»
این یادداشت همچنین میافزود:«تردیدی نیست كه قانون هدفمند كردن یارانهها باید توسط تیمی منسجم، مصمم و با تدبیر اجرا شود. با كمال تاسف تیم اقتصادی دولت دهم به روشنی فاقد چنین صفاتی است. این تیم نه هویت و مبانی تئوریك مشخصی دارد، نه منسجم است و نه هدف روشنی را دنبال میكند. این تیم فقط یك نكته مشترك دارد: اطاعت محض از آقای احمدی نژاد.»
نویسنده یادداشت قانون هدفمند کردن یارانه ها را قانونی خطرناک نامیده بود که تیم اقتصادی دولت به دلیل بیکفایت بهتر است آن را اجرا نکند!
حمایت رهبری/در دولتهاى قبل، دو سه مرتبه كتبا و شفاها به دولتها گفتهام، منتها دنبال این نمىرفتند
در این میان رهبر انقلاب بارها و بارها بر اهمیت طرح هدفمند کردن یارانهها صحه گذاشتند و از مجلس خواستند تا در این مسیر با دولت همراهی کند. ایشان فرمودند:«این مسأله طرح تحول كه دولت مطرح كرد، این هم از همان كارهاى بزرگ و از همان كارهایى است كه جرأت اقدام به آن كار، خودش باارزش است. همین مسأله هدفمندكردن یارانهها، واقعا چیز خیلى مهمى است، در دولتهاى قبل هم مطرح بوده، بارها صحبت شده بود و گفته شده بود، منتها پیشرفت نمىكرد یا مشكلاتى كه در قضیه بانكها و مالیات و بیمه و گمرك و سایر چیزهایى كه در بخشهاى مختلف این طرح تحول وجود دارد، كارهاى بسیار بزرگ و مهمى است، حتما هم باید انجام بگیرد.»
رهبر انقلاب از اینکه اجرایی شدن این طرح از آرزوها بوده است، سخن به میان آوردند و از دستورات مکتوب و شفاهی خود به دولتهای گذشته در این خصوص و عدم توجه بایسته آنان سخن گفتند:«الان یارانههایى كه دولت دارد مىدهد، بیتالمال دارد مىدهد، به فقرا داریم كمتر یارانه مىدهیم، به اغنیاء بیشتر داریم مىدهیم. این هدفمندكردن یارانهها كه مطرح شده، واقعا یك امر مهمى است. سالها است كه این جزو آرزوها است، جزو كارها است. بنده در دولتهاى قبل، دو سه مرتبه كتبا و شفاها به دولتها گفتهام، منتها دنبال این نمىرفتند، كار سختى است، كار پردردسرى است. همین طور ترجیح مىدادند كه بماند. حالا این دولت دنبال این كار رفته. بالاخره باید این را دنبال كنید، كار ظریفى هم هست.»
البته حمایت رهبر انقلاب بیشتر متوجه تمامیت طرح تحول بود؛ اما اظهار نظرهای بعدی نشان داد ایشان به واسطه اینکه دولت در میدان اجرا قرار دارد، همراهی بیش از پیش با دولت را خواستارند. با این همه تأکید مجلس بر حذف نگاه قیمتی بانی اصلی مجادلات و برخی اختلاف نظرهای اقتصادی قرار گرفت و این اختلاف نظرها در تصویب قانون هدفمند کردن یارانهها و خصوصا در تصویب قانون بودجه خود را نشان داد تا اینکه در روزهای پایانی سال 88 دعوا بر سر مبلغ 20 میلیاردی و 40 میلیاردی کلید خورد.
احمدی نژاد:ترساندن مردم خیانت است/رفراندوم برگزار کنیم
شبکه سوم سیما در روزهای پایانی سال 88 میزبان رئیس جمهور بود تا احمدینژاد از سرانجام بحثها و نقطه نظرات خود سخن بگوید. او با اشاره به برخی حاشیهسازیها تصریح کرد:«ترساندن مردم از اجرای لایحه هدفمند سازی یارانه ها به عنوان یک برنامه اصلاحی و ضروری، خیانت است.»
احمدی نژاد با اشاره به اینکه متاسفانه برخی افراد لایحه هدفمند کردن یارانه ها را یک روش نشدنی و غیر علمی می دانند گفت:«متاسفانه ما با استدلال نتوانستیم یک روش علمی و شدنی و راهی که برای اصلاح اقتصاد کشور ضرورت دارد را به مخالفان بباورانیم.»
رییس جمهور با اشاره به اینکه با نحوه تصویب لایحه هدفمند سازی یارانهها در مجلس مردم ضرر میکنند، گفت:«راه حل این است که از مردم بخواهیم که آیا میخواهند این قانون اجرا شود یا نه و موضوع را به همه پرسی بگذاریم.» احمدینژاد در ادامه سخنانش افزود:«پیشنهاد ما اختصاص 40 هزار میلیارد تومان برای هدفمند سازی یارانهها بود اما نمایندگان مجلس با 20 هزار میلیارد تومان آن موافقت کردند و اصرار دارند آن را اجرا کنیم.»
وی گفت:«ما اجرای هدفمند سازی یارانهها را به آنها واگذار می کنیم و اختیار تام به آنها می دهیم و اگر میتوانند اجرا کنند.» احمدینژاد ادامه داد:«نباید دولت را به انجام کاری که به ضرر مردم است مکلف کرد، دولت کاری را که به ضرر مردم باشد اجرا نمیکند.»
اعلام نظر رهبری
این گونه بود که رهبر انقلاب باز هم لب به سخن گشودند تا طرفین را به وحدت و همراهی دعوت کنند. ایشان لایحه هدفمند کردن یارانه ها را لایحهای بسیار مهم خواندند و افزودند:«من همین جا در حضور شما مردم عزیزمان توصیه میكنم؛ هم به قوه مجریه، هم به قوه مقننه، كه در این مسئلهى مهم باید با هم همكارى كنند، باید به هم كمك كنند.»
مقام معظم رهبری در سخنان خود نخست وضعیت قوه مجریه را مورد توجه قرار دادند و از باری که در اجرای این طرح بر دوش دولت قرار دارد سخن به میان آوردند. رهبر انقلاب فرمودند:«از یك طرفِ قضیه، نگاه به قوهى مجریه است - كه بار بر دوش قوهى مجریه است؛ دولت بایستى اقدام كند، عمل كند؛ پس همهى دستگاههاى دیگر، از جمله دستگاه قانونگذارى باید به دولت كمك كنند.» ایشان همچنین با اشاره به جایگاه مجلس فرمودند:«از طرف دیگر هم دولت بایستى آن چیزى كه قانونى است و مراحل قانونى را گذرانده است، معتبر بداند و بر طبق آن عمل كند.»
ماجرای هامش منتشر نشده رهبری به مجلس
بعد از بالا گرفتن بحثها رییسجمهور طی نامه شماره ۳۸۴۰ مورخ ۸۹/۱/۱۵ به رهبر انقلاب چارهجویی ایشان را خواستار شد. این در واقع همان نامهای بود که علی لاریجانی نیز بدان بعدها در نامه به مصباحی مقدم اشاره کرد. پیرو دریافت این نامه رهبر انقلاب در تاریخ 16/۱/89 و در هامش این نامه نوشتند:«هر گونه مساعدت ممکن از سوی دستگاهها و از مجلس محترم در اجرای این کار بزرگ صورت گیرد.»
به دنبال این نامه علی لاریجانی ۲۵ فروردینماه ۱۳۸۹ طی نامهای به غلامرضا مصباحیمقدم خواستار ارائه نظر کارشناسی این کمیسیون برای رفع دغدغههای دولت شد. بعد از این بود که کمیسیون ویژه طی جلسهای و پس از بررسی محورهای مورد اشاره رئیس مجلس در خصوص قانون هدفمندسازی یارانهها، نظر نهایی خود را در این باره با ارائه نامهای به علی لاریجانی اعلام کرد. نامه علی لاریجانی 25 فروردین خطاب به کمیسیون نگاشته شد و کمیسیون ویژه نیز 28 فروردین تصمیمات لازم را اتخاذ کرد تا پایانی باشد بر تمامی اختلاف نظرهای اجرایی در حوزه هدفمند کردن یارانه ها.
در این فاصله و با وجود اظهارنظر رهبر انقلاب برخی همچنان بر موضع خود پافشاری می کردند که این محل تأمل بود؛ خصوصا برای کسانی که ید طولایی در به راه انداختن روزشمار ولایتمداری داشتند. پیش از این احمد توکلی در مصاحبهای تفصیلی با نشریه پنجره جملاتی را مطرح کرد که قابل تأمل بود. او تلویحا رییس جمهور را مستبد خوانده و گفت:«نباید اجازه دهیم دولت خارج از محدوده قانون، یارانهها را هدفمند كند. كوتاه آمدن مجلس در این موضوع نه فقط در كوتاهمدت باعث اجرای شوك درمانی مورد علاقه دولت خواهد شد كه در آن صورت معلوم نیست بر سر بیمار چه میآید، بلكه در بلندمدت زمینه را برای خودرأیی و استبداد فراهم میكند. این نباید باب شود كه رییسجمهور بتواند اراده خود را به مجلس و قانون تحمیل كند. خطر این روحیه و رویكرد به اندازه خطر از بین رفتن استقلال كشور است.»
علی مطهری پا را از این فراتر گذاشت. او گفت:«صورت ظاهر این کار یعنی استبداد، یعنی بی اعتباری مجلس و دموکراسی، یعنی یک بدعت خطرناک.» در خطی مشابه برخی رسانه های خارجی خبری را منتشر کردند و مدعی شدند احمدی نژاد تهدید به استعفا کرده است و این نشانی از روحیه استبدادی اوست!
سرانجام اما تمامی این مجادلات با پا در میانی رهبر انقلاب و اختیار دادن به دولت در خصوص تاریخ اعلام کردن آزادسازی قیمتها به پایان رسید و طرح تحول اقتصادی وارد فازهای عملیاتی خود شد. احمدینژاد بر این مسئله باور داشت که طولانی کردن اجرای قانون و کم کردن درآمد طرح، در واقع تکرار همان روند نافرجام سالهای اصلاحات در افزایش قیمت سالیانه را به دنبال خواهد داشت و باید به گونهای انقلابی اما مدیریت شده این قانون را اجرا کرد و اجازه داد دولت به عنوان مجری در تعیین قیمتها بتواند آزادانه عمل کند.منبع خبر : رجانیوز